قند و نباته دختر

دخترک روزی هزار دفعه هم بخوای نفس به نفس باهات میخونم یکی یکدونه دختر، چراغ خونه دختر...

یه روزی این آهنگ پخش شد و مامان به شما گفت آهای دخملی شما رو میگه هااااا ، برای دخترایی مثل شما خونده ایشون و مثل همیشه که اگه چیزی برات جالب باشه دفعه اول و دوم و سوم بدون کوچکترین حرکتی فریز میشی و محو تماشا نگاه کردی دفعه بعد که پخش شد گفتی مامان بیا آهنگ من اومده و دیگه شد محبوب

دیگه تبلت و موبایل و تلویزیون مجهز به این دلبرانه شیرینه

که بیای و هی بگی مامان اسمش چی بود اون آقاهه بگم کدوم مامان بگی قندو نباته دختر رو میگم! بگم حمید طالب زاده و تو بگی بابا برام عروسک حمید طالب زاده بخر ! مگه داریم دخترم ؟! والا هنوز ساخته نشده عزیزم!

و بابات رو مجبور کنی با من برقص بابایی که بابا با تمام تلاشش هر جور بخواد با شما برقصه قبول نکنی و بگی نه اینجور برقص و فقط بچرخی و بچرخی و اصرار که رقص اینجوریه ! ببین مثل من قشنگ برقص ، مامان بهش یاد بده دیگه ... و بابا با تمام خستگیش بچرخه برای دل کوچک دخترش...

نازدونه من حالا هی بچرخ و بچرخ و دل من رو ببر

ساعت دوازده و نیم شب باهزار تلاش وارد رختخواب شدی و باز میگی مامان توی موبایلت میخوام قند و نباته دختر ببینم، شاکی میشم دختر باید بخوابی ! مامان یکدفعه ! قبول میکنم ، تموم میشه ، مامان بازم ، میگم نه با یه کم جدیت و بداخلاقی گوشی رو میبرم بیرون اتاق و برمیگردم ، گریه و بیقراری میکنی ، قبول نمیکنم میگم میدونی که این رفتار رو دوست ندارم کمی ادامه میدی بعد میبینی فایده نداره وسط اون گریه ها میگی تو که مهربونی ! تو که به من غذا میدی ، تو که من رو دوست داری! خب؟ مامان بزار ببینم ...

خر میشم ... میگم فقط چون قشنگ حرف زدی قبوله فقط یک بار مامان ... میرم موبایل رو میارم و پخش میکنم و بغلت میکنم حین پخش آهنگ نگاه میکنی ببینی خوش اخلاقم یا نه ؟ وقتی لبخندم رو میبنی چشمات برق میزنه ... میگی مامان دوست دارم ... و انگار خیلی برات شیرین بوده قبول درخواستت که کلی قدرشناسی توی اون برق نگاه میاد آهنگ که تموم میشه میگی مامان زود باش موبایل رو ببر بیرون الان دوباره قند و نباته میخونه ها میخوایم بخوابیم... و وقتی برمیگردم چقدر بهم میگی دوست دارم مامان... و کلی برام از احساست درباره روزی که من برای کارهای شرکت بیرون رفته بودم حرف میزنی که مامانی خیلی اوهو اوهو کردم تو نبودی ، هیچی غذا نخوردم همش میگفتم من مامانم رو میخوام و همینطور گفتی و گفتی و مدل به مدل توی تخت چرخ زدی و روی سینه ام سر گذاشتی و گفتی سفت بغلم کن تا خوابت برد و من الان که سپیده صبح سر میزنه هنوز بیدارم و یاد اون لحظه شیرین مستم میکنه دخترم ...

 ♫♫♫

روی پیشونی ِ فرشته ها نوشته
هرکی دختر داره جاش وسطه بهشته
از آسمون میباره دُر و طلا و گوهر
زر و سیمو نقره وقتی میخنده دختر

یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر
گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر
قندو نباته دختر همیشه باهاته دختر
اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر

تو شبای تاریک ماه و ستاره دختر
کوچیکو بزرگش فرقی نداره دختر
دختر کوه نمک دختر عزیزه
چشماشو میبنده میخنده ریزه ریزه
شاخه نبات دختر ، آب حیات دختر
وقتی که غم داره دلت میمونه باهات دختر
یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر
گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر
قند و نباته دختر همیشه باهاته دختر
اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر

 ♫♫♫

تو شبای تاریک ماه و ستاره
کوچیکو بزرگش فرقی نداره
دختر انیسه دختر عزیزه
چشماشو میبنده میخنده ریزه ریزه

شاخه نباته آب حیاته
روزای سختی دختر باهاته

کوه نمک دختر بلا کلک دختر
مثل اناره شیرین ترک ترک دختر

یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر
گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر
قند و نباته دختر همیشه باهاته دختر
اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر

مهربان ترین نگهدار هستی حفظ کنه تمام دخترک ها و پسرک های دنیا رو که فرقی نمیکنه جنسیت و هر کدوم به معنای واقعی درخشان ترین گنج و گوهر هستند و بوی بهشت میده نفس هاشون ...