ماشاءالله قدت میرسه
ابریشم لطیفم :
این روزها برای رسیدن به خواسته هات فکر میکنی و ترفند پیاده میکنی، گاهی با دلبری های ناز دخترونه ، گاهی با خواهش و التماس، و البته خیلی جاها از ابزارهای نهفته جیغ بنفش، گریه و یه کارهای دیگه که نمیگم آبروی دخملیم بره!
حالا امروز من داشتم ظرف میشستم کتابت رو پاره کردی و اومدی لباس من رو میکشی و من رو با خودت میبری میگم چی شده مامانی میگی ماشاء الله قدت میرسه ! و همینطور با دست به کابینت بالای یخچال اشاره میکنی و تازه کمی هم روی نوک پاهات وایمیستی و خودت رو بالا میکشی و دوباره میگی مامان ماشاء الله قدت میرسه ، چسب ... که یعنی مامان از کابینت ابزارهای بابا چسب رو بده ... حالا من خنده کنان و دل غش کنان دستام رو بلند کردم که چسب رو بیارم و برای کش اومدن این لحظه خوشگل میگم قدم چی شده مامانی و تو با ناز و ملوسی تمام میگی ماشاءالله قدت میرسه دیگه ...
دست های کوچکت رو قاب میکنم توی چشمام میزارم، صدای لطیفت میشه ملودی هر روزم، موهات میشه ابریشم خیالم و عاشق عاشقت میشم توی گذر ثانیه ها، بارانم