خنده های شیرین تو
فرشته مهربونم وقتی میخندی دنیای من وارونه میشه و تمام غم ها توی این وارونگی میریزن و پروانه های رنگارنگ شادی به دلم پر میکشن، من با وجود تو، میخندم، قوی میشم و زندگی میکنم لحظه های قشنگی با تو دارم که در هیچ کلمه ای نمیگنجه حتی قاب تصویر هم نمیتونه حسی که تجربه کردم رو عینا برام ثبت کنه بهانه خنده هایی شیرین؛ پس من چی ؟ وقتی مثلا داشتی شکلات میخوردی بهت با یه صدای لوسی گفتم باران به من هم بده، من هم میخوام و تو با هیجان تمام همه شکلات رو کردی توی دهنت و نگاهت آنچنان برقی داشت انگار که مهمترین کار دنیا رو انجام دادی و من برای بیشتر شدن این شادی صدام رو نازک و غمگین کردم و گفتم پس من چی و لب هام رو کمی ورچیدم ...
نویسنده :
مرضیه کردستانی
1:34